سرت که شلوغ بود ... شلوغ تر هم می شود... محضِ خاطرِ روزهای آخر اسفند ماه... آن هم روزهای از نیمه به بعدش خانه تکانی و دل تکانی و سرانجام دادن به کلی کار که انگار باید و فقط در روزهای آخر سال به انجام برسند... که می رسند خیلی عجیب و باور نکردنی در همین روزهای حواس پرتی و دل مشغولی، دفتری باز می کنی چند برگ!!! و تمامش را پر می کنی از تجلیلُ خودت، گذشت هایت، مادرانگی هایت ،نخوابیدن هایت،خانه داری و مهمان داری هایت و حتی به رخ خودت هم این همه از خود گذشتگی را می کشی، ثبت می کنی... محمد طاها هم در این بین به مامانی حسابی کمک کرد با بازی کردن هایش با شیطنت هایش ...